۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

تالار گفتگوی ایرانیان : نادرشاه افشار

سخنان بزرگان از : فردوسی خردمند ، نادر شاه ، فردریش نیچه ، ارد بزرگ ،
جبران خلیل جبران ، گوته ، چرچیل ، برنارد شاو ، تولستوی ، پاستور ،
برایان تریسی

زندگینامه و بیوگرافی مختصری نادر شاه افشار
نادر شاه افشار از ایل افشار بود او از مشهورترین پادشاهان ایران بعد از
اسلام است ، ابتدا نادر قلی یا ندرقلی نامیده می شد موقعی که افغانها و
روس ها و عثمانی ها از اطراف بایران دست انداخته بودند و مملکت در نهایت
هرج و مرج بود یکعده سوار با خود همراه کرد و به طهماسب صفوی که کین پدر
برخواسته بود همراه شد فتنه های داخلی را خواباند افغانها را هم بیرون
ریخت ، شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و
حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و
در آن جنگ هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران بدلیل عدم توانایی به
کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت نادر با سپاهی اندک و خسته از کارزار
از مشرق به سوی مغرب ایران تاخت و تا قلب کشور عثمانی پیش رفت و
سرزمینهای بسیاری را به خاک ایران افزود و از آنجا به قفقاز تحت اشغال
روس ها رفت که با کمال تعجب دید روسها خود پیش از روبرو شدن با او پا به
فرار گذاشته اند در مسیر بر گشت در سال 1148 در دشت مغان در مجلس ریش
سفیدان ایران از فرماندهی ارتش استعفا نمود و دلیلش اعمال پس پرده خاندان
صفوی بود . و خود عازم مشهد شد در نزدیکی زنجان سوارانی نزدش آمدند و خبر
آوردند که مجلس به لیاقت شما ایمان دارد و در این شراط بهتر است نادر
همچنان ارتش دار ایران باقی بماند و کمر بند پادشاهی را بر کمرش بستند .
او , سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان را که حدودا 800 نفر
بودند و در قتل عام مردم ایران نقش داشتند را به ایران تحویل دهد که در
پی عدم تحویل آنها سپاه ایران از رود سند گذشتند و هندوستان را تسخیر
نمود ند 800 متجاوز افغان را در بازار دهلی به دار زدند و بازگشتند و
نادر شاه حکومت محمد گورکانی را به او بخشید و گفت ما متجاوز نیستیم اما
از حق مردم خویش نیز نخواهیم گذشت محمد گورکانی بخاطر این همه جوانمردی
نادر از او خواست هدیه ای از او بخواهد و نادر قبول نکرد و در پی اسرار
او گفت جوانان ایران به کتاب نیازمندند سالها حضور اجنبی تاریخ مکتوب ما
را منهدم نموده است , محمد گورکانی متعجب شد او علاوه بر کتابها جواهرات
بسیاری به نادر هدیه نمود که بسیاری از آن جواهرات اکنون پشتوانه پول ملی
ایرا ن در بانک مرکزی , است . 12 سال سطنت نمود و در سال 1160 بوسیله عده
ای خائن , کشته شد . نکته قابل ذکر آنست که , او از 15 سالگی تا 25 سالگی
بهمراه مادرش در بردگی ازبکان گرفتار بود و با مرگ مادرش از اردوگاه
ازبکان گریخت و پس از آن با جوانان آزادیخواهی همپیمان شد .

نادر شاه افشار در حال حاضر یکی از دو پادشاه محبوب گذشتگان ایران است
نام او و کورش هخامنشی دل ایرانیان را گرم و به شوق می آورد . اندیشمند
میهن پرست کشورمان(( ارد بزرگ )) در مورد نادر شاه افشار می گوید : او
توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد
نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود .

,

,

,

در اینجا گزیده ای از سخنان نادر شاه افشار پادشاه ایران زمین را تقدیم
می کنم :


نادر شاه افشار : میدان جنگ می تواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای
دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند .

نادر شاه افشار : سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام .

نادر شاه افشار : تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که
افتخاری , ابدی برای , کشورم کسب کنم .

نادر شاه افشار : باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم ,
همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه
بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار
گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در
تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند
تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود , که پا بر رکاب اسب
نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ .

نادر شاه افشار : از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان
واهمه داشت . جوانی که از آرمانهای بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه
نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است.

نادر شاه افشار : اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادر هم به
جای نخواهد رسید .

نادر شاه افشار : خردمندان و دانشمندان , سرزمینم ، آزادی اراضی کشور با
سپاه من و تربیت نسلهای آینده با شما ، اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد
دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود .


نادر شاه افشار : وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای
شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این
سرزمین آزادی اشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند . پس با عمل خود
می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند .و آنان
خواهند آموخت آزادی اشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند .

نادر شاه افشار : هر سربازی , که بر زمین می افتد و روح اش به آسمان پر
می کشد نادر می میرد و به گور سیاه می رود نادر به آسمان نمی رود نادر
آسمان را برای سربازانش می خواهد و خود بدبختی و سیاهی را ، او همه این
فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان می خرد پیشرفت و اقتدار ایران ,
تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر می آورد و مرا بی
مهابا به قلب سپاه دشمن می راند ...

نادر شاه افشار : شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده
است .

نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و
سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را
در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین
اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور
بود .

نادر شاه افشار : کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها
بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی
و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است .

نادر شاه افشار : هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و
از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در
طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ , کشور و امنیت آن است .

نادر شاه افشار : لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ،
زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم .

نادر شاه افشار : برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با
قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .

نادر شاه افشار : گاهی سکوتم ، دشمن را فرسنگها از مرزهای خودش نیز به
عقب می نشاند .

نادر شاه افشار :کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به
قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده , و ندای از درونم می گفت
برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم , .


برگرفته از :

http://www.iran-forum.ir/thread-67813.html

سخن بزرگان

استراحت خوب ، بهتر از غذاي خوب است . ويکتور پوشه

اميدوار مباش ديگران همراهيت کنند ، تنها به درمان دردهاي روزگار خويش
بيانديش . ارد بزرگ

دنيا سراسر زيبائي وجمال است و ما کمتر متوجه آن هستيم. پاسکال

هرکس تاريخ بداند ، هم در گذشته زندگي مي کند و هم در حال . آلفرد
روزنبرگ

زيباترين خوي زن ، نجابت اوست . ارد بزرگ

راز سعادت در اين است که کاري که به تو واگذارشده دوست بداري. هاکسلي

سند پاره ميشود، قول پاره نميشود. مثل آلماني


مهم نيست که ديگران ما را باور کنند ، مهم آن است که خود خويشتن خويش را
باور کنيم . ارد بزرگ

طبيعت درمقابل عهد وپيمان بشري بي اعتناست. جورج نيکولا

درميان ملکات ذهني حافظه بيش ازهمه مي شکفد و پيش ا زهمه مي ميرد. کولتون

آنکه بيش ا ز اندازه محتاط است بسيار کم کار انجام ميدهد. شيللر

سامانه همه گير هستي با آنکه يکنواخت پنداشته مي شود ولي رو به پويش و
پيشرفت است . گردش آرام هستي نبايد ما را فريب دهد ، ما بخشي از يک
برنامه بزرگ و پيشخواسته در کيهان هستيم که پيشرفت را در نهاد خود
دارد . ارد بزرگ

اگربه خاموش کردن آتش ميروي، لباس علفي برتن مکن . مثل چيني

بدتر از برترهم وجود دارد و آن انتظار بدتراست. ژيلبربرون

انديشه و انگاره بيمار ، آينده را تيره و تار مي بيند . ارد بزرگ

۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

ارزش سلا‌مت روان

هر چقدر پس انداز خود را انباشته کنید، به همان میزان از حساب ذهنتان برداشت‌ ‌خواهید کرد. همه ما پیش از به اجرا در آوردن برنامه‌های زندگیمان مدت‌ها آن را در‌ ‌ذهنمان پرورش می‌دهیم و حتی چه بسا سال‌ها تصویرکاری را در ذهنمان نگه می‌داریم تا‌ ‌شرایط موافق پیش آید و آن را عملی سازیم.‌‌ ‌

اغلب افراد می‌پرسند: <بعد از آنکه درباره آرزو و هدف مورد نظرم فکر کردم، دیگر‌ ‌چه کار باید بکنم> پاسخ بسیار ساده است. شما باید تمام کارهایی را که برای تحقق‌‌ ‌آرمان خود لازم می‌دانید انجام دهید. این را بدانید اعمال ما پاسخ و واکنش اتوماتیک‌ ‌تحرکات عمیق روح و احساس و اعتقادات باطنی ما می‌باشد.‌‌

‌ ‌برای دور کردن ترس و هراس از خود، حواستان را خوب جمع‌ ‌کنید و فکر خود را بر روی مشکلتان خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود‌ ‌مشکلتان را حل کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و‌‌ ‌شعف می‌کنید‌.‌

اما برای داشتن یک تصویر ذهنی خوب چندین شرط لازم است که در زیر به آنها اشاره‌‌ ‌مختصری خواهیم داشت‌.

‌تلقین: تمام اعمال و رفتار ما نتیجه افکارمان می‌باشد، به عبارتی <فکر> پیش از <‌‌رفتار> به حرکت در می‌آید. البته اگر هدف مشخص باشد، راه‌های رسیدن به آن نیز مشخص‌ ‌خواهد بود.

ایمان به هدف و سپردن آن به ذهن باعث می‌شود که ضمیر ناخودآگاه به راه‌‌‌ ‌ها و وسائل نیل به آن هدف توجه بیشتری نشان بدهد. با شناسایی عملکرد روح و ذهن خود‌ ‌به این نتیجه می‌رسید که خود تنها منجی خویش هستید و سرنوشتتان بستگی به طرز فکر و‌ ‌احساستان دارد و سلامتی، تندرستی را برایتان به ارمغان خواهد آورد. فکر بی‌نیازی،‌ ‌غنا و ثروت، تلقینات و افکار بد، شادابی و تحرک را از شما می‌گیرد و با‌‌ افسردگی ‌‌و خمودگی مبادله می‌کند. یک تلقین منفی (مثلاً فقر) به خودی خود قدرت ندارد، اما قدرت واقعی در فکر و‌ ‌احساس شخص قرار دارد. باید ذهن را از باورهای نادرست،‌‌ ترس ‌‌و‌ ‌اضطراب ‌‌، شک و‌‌ وسواس ‌‌پاک کرد و شادمانی‌ ‌و‌‌ موفقیت ‌‌و‌‌ امید ‌‌و‌‌ آرامش ‌‌را به سر راه داد.‌‌

گذشته را به دست فراموشی بسپارید

همه ما در زندگی شکست‌هایی داشته‌ایم و چه بسا‌ ‌سختی‌ها و ناکامی‌های زندگی چنان به ما فشار آورده‌اند که ما را به طور کلی از‌ ‌زندگی ناامید کرده‌اند. به قول ارد بزرگ : کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند .

گاهی اوقات صبر بهترین درمان است. به خاطر داشته باشید که‌ ‌بیشتر کارها به زمان احتیاج دارد. گذشت زمان تلخ ترین شکست‌ها را به یک پیروزی‌ ‌شیرین تبدیل کرده است. اگر به وجود یک عقل کل که تمام کائنات را می‌گرداند، باور‌ ‌داشته باشیم، این حقیقت بزرگ را از یاد نخواهیم برد که قانون هستی تمام افراد بشر‌ ‌را به نحوی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می‌دهد و بنابراین نباید هیچ هراسی از بابت‌ ‌شکست، ورشکستگی، بیماری و غیره داشته باشیم. ما برای‌‌ حل مشکلات ‌‌و مسائل زندگی‌ ‌خود باید کار خود را به قدرت روحی و عقل خویش بسپاریم.

بنابراین هر روزی که به‌ ‌مشکلی برخوردید، این جمله را پیش از خواب با خود تکرار کنید و آن را به ضمیر باطن‌ ‌خویش بسپارید: <من در نهایت آرامش به خواب می روم. من این کار را به عقل و خردم می‌ ‌سپارم و خود او جواب را پیدا خواهد کرد.> پس از آن‌‌‌ راحت ‌‌بخوابید. هیچگاه با‌ ‌پیدا شدن کوچکترین مشکلی در زندگی ناامید نشوید. فراموش نکنید که خورشید از پس‌ ‌ابرهای تیره سر از افق بر خواهد آورد و همه جا را تابناک خواهد کرد.

‌‌در ضمیر خود شادی و امید را جای دهید

‌همیشه این نکته را به خاطر داشته باشید که بانک ضمیر باطن ما سود کلانی بابت‌ ‌سرمایه‌گذاری به شما خواهد داد. اما‌‌ شاد‌‌ی،‌‌ عشق‌‌،‌‌ آرامش‌‌، مهربانی، راستگویی و‌ ‌صفات پسندیده سرمایه های شما در این بانک هستند. هرگاه خواستید برای مشکلتان راه‌ ‌حلی بیابید، درباره آن خوب فکر کنید و البته سعی کنید افکارتان مثبت باشد نه منفی. بیشتر ترس و هراس ما در زندگی ناشی از برداشت غیر اصولی و ناصحیح ما از مسائل زندگی‌ ‌است.‌‌

بنابراین برای دور کردن ترس و هراس از خود، حواستان را خوب جمع کنید و فکر خود‌ ‌را بر روی مشکلتان خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود مشکلتان را حل‌ ‌کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و شعف می‌کنید.‌‌

ایده‌های نو و مثبتی در زندگی داشته باشید‌ ‌

ضمیر باطن انسان پر از طرح‌ها و نقشه‌هایی است که آماده است تا به درخواست شخص‌ ‌آن را از اعماق ذهن او به سطح شعور بیاورد. در این فرآیند با وجود هرگونه دگرگونی و‌ ‌تغییرات خارجی، ضمیر باطن به فعالیت خود ادامه می‌دهد. بنابراین اگر در ضمیر باطن‌ ‌خود ایده‌‌ ثروت ‌‌را جای‌ ‌دهید، یقین داشته باشید هرگز محتاج پول نخواهید شد. اگر فکر می‌کنید که پول ندارید‌ ‌و یا گرفتاری مالی پیدا کرده‌اید، زمین و زمان را محکوم نکنید و بدانید که تنها‌ ‌خودتان مانع عبور آزادانه افکار و ایده‌های مثبت در ذهن و ضمیر خود شده‌اید. باید‌ ‌بدانید که می‌توانید این موانع ذهنی را از سر راه بردارید و به جنگ مشکلات زندگی‌ ‌بروید


منبع :

http://www.funpars.ir

صد کتابی که پیش از مرگ حتما باید خواند :

صد کتابی که پیش از مرگ حتما باید خواند :

1. شاهنامه - فردوسی
2. خسرو و شیروین - نظامی گنجوی
3. کلیات سعدی شیرازی - سعدی
4. ربه‌کا - دافنه دو موریه
5. بامداد خمار - فتانه حاج سید جوادی
6. محاکمه - فرانتس کافکا
7. آرمان نامه ارد بزرگ - امیر همدانی
8. ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد - پائولو کوئیلو
9. زارا عشق چوپان - پرویز قاضی سعید
10. خانه ارواح - ایزابل آلنده
11. میهن پرست - صادق هدایت
12. پاییز پدرسالار - گابریل گارسیا مارکز
13. تاوان عشق - فهیمه رحیمی
14. سیمای زنی در میان جمع - هاینریش بول
15. سووشون - سیمین دانشور
16. مرشد و مارگاریتا - میخائیل بولگاکف
17. زمستان - مهدی اخوان ثالث
18. دکتر ژیواگو - بوریس پاسترناک
19. امیرارسلان نامدار - میرزامحمئ علی نقیب الممالک
20. دالان بهشت - نازی صفوی
21. ارباب حلقه‌ها - جی. آر. آر. تالکین
22. آخرین وسوسه مسیح - نیکوس کازانتزاکیس
23. یاسمین - م . مودب پور
24. سلام بر غم - فرانسواز ساگان
25. مرد پیر و دریا - ارنست همینگوی
26. شب سراب - ناهید . الف پژواک
27. طاعون - آلبر کامو
28. جان کلام - گراهام گرین
29. دن کیشوت - سر وانتس
30. لبه تیغ - ویلیام سامرست موام
31. کلیدر - محمود دولت آبادی
32. بیگانه - آلبر کامو
33. خوشه‌های خشم - جان استاین‌بک
34. اورازان - جلال آل احمد
35. زنگها برای که به صدا در می‌آیند - ارنست همینگوی
36. پریچهر - مرتضی مؤدب پور
37. زنان کوچک - لوئییز می آلکوت
38. داش آکل - صادق هدایت
39. چشمهایش - بزرگ علوی
40. بر باد رفته - مارگارت میچل
41. دیوان حافظ - حافظ
42. وداع با اسلحه - ارنست همینگوی
43. گرگ بیابان - هرمان هسه
44. دلاور زند - نصرت ناظمی
45. در جستجوی زمان از دست رفته - مارسل پروست
46. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم - زویا پیرزاد
47. قصر - فرانتس کافکا
48. قصه های مجید - هوشنگ مرادی کرمانی
49. سیذارتا - هرمان هسه
50. پایبندیهای انسانی - ویلیام سامرست موام
51. روزالده - هرمان هسه
52. پاشنه آهنین - جک لندن
53. مادر - ماکسیم گورکی
54. مامور سری - جوزف کنراد
55. سفرهای گالیور - جوناتان سویفت
56. شوهر آهو خانم - علی محمد افغانی
57. رابینسون کروزوئه - دانیل دفو
58. نبرد من - آدلف هیتلر
59. ماشین زمان - هربرت جورج ولز
60. تس - تامس هاردی
61. تصویر دوریان گری - اسکار وایلد
62. ژرمینال - امیل زولا
63. ماجراهای هاکلبری فین - مارک تواین
64. گرداب سکندر - رضا رهگذر
65. جزیره گنج - رابرت لوئی استیونسون
66. تولدی دیگر - فروغ فرخزاد
67. برادران کارامازوف - فئودور داستایوسکی
68. میهن پرست - صادق هدایت
69. بازگشت بومی - تامس هاردی
70. ثریا در اغما - اسماعیل فصیح
71. آنا کارنینا - لئون تولستوی
72. دور دنیا در هشتاد روز - ژول ورن
73. همسایه ها - احمد محمود
74. جنگ و صلح - لئون تولستوی
75. تربیت احساسات - گوستاو فلوبر
76. موش و گربه - عبید زاکانی
77. جنایت و مکافات - فئودور داستایوسکی
78. آلیس در سرزمین عجایب - لوئیس کارول
79. بینوایان - ویکتور هوگو
80. امثال و حکم - دهخدا
81. پدران و پسران - تورگنیف
82. گلی در شوره زار - نسرین ثامنی
83. مادام بواری - گوستاو فلوبر
84. هزار و یکشب - عبداللطیف تسوجی تبریزی
85. کلبه عمو توم - هریت بیچر استو
86. موبی‌دیک - هرمان ملویل
87. دیوید کاپرفیلد - چارلز دیکنز
88. بلندیهای بادگیر - امیلی برونته
89. خواجه تاجدار - ژان گور فرانسوی
90. کنت مونت کریستو - الکساندر دوما
91. اولیور تویست - چارلز دیکنز
92. بابا گوریو - اونوره دو بالزاک
93. دایی جان ناپلئون - ایرج پزشکزاد
94. گوژپشت نوتردام - ویکتور هوگو
95. سرخ و سیاه - استاندال
96. وسوسه - جین اوستین
97. شازده احتجاب -هوشنگ گلشیری
98. اعترافات - ژان ژاک روسو
99. برادرزاده رامو - دنیس دیدرو
100. سرگذشت تام جونز: کودک سر راهی - هنری فیلدینگ



راستی !

شما چند تا از این کتابها رو خوندین ؟



منبع :
http://www.avaxnet.com/showthread.php?tid=23318&pid=106820#pid106820

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ (ستایش)

ارد بزرگ می گوید : همسران باید یکدیگر را ستایش کنند و فرزندان هم پدر ، مادر و آموزگاران و... ستایشگری برای همه هست .


یکی از بازوهای نیرومند پیکر اندیشه ی ایرانی، فرهنگ "ستایش گری" است که از فرای سده ها و هزاره ها به دست هستومندان کنونی آن رسیده است. در اوستا واژه ی "ستایش"، از پرکاربردترین واژگان این کتاب سپند است.
خشنودی سروش اَشَوَن دلیر تن-منتره یِ سخت رزم افزارِ اهورایی را [ستایش] میکنیم (یسنا، هات 57،سروش یشت سَرِشب)
خورشید جاودانه ی رایومند تیز است را [میستاییم] (خرده اوستا، خورشید نیایش)
[ستایش] به جای می آورم بهمن و اردیبهشت و شهریور و سپندارمذ و خرداد و امرداد و گئوش تَشَن و گوشورون و آذر اهورامزدا _ تخشاترین امشاسپندان – را (یسنا، دفتر دوم، هات 1 ، اوستای جلیل دوستخواه)
روانهای جانوران سودمند دشتی را [میستاییم] اینک روانهای اَشَوَن مردان و اَشَوَن زنان – در هر کجا زاده شده اند – را میستاییم. (یسنا، هفت هات، هات 39، بخش 2، اوستای ... دوستخواه)
و ......
بایسته ی گفتارست بدانیم، ستایشگری بنی جداسر با چاپلوسی دارد. چاپلوسی از ایمنی دوستی، سوداندیشی و مایه نگری ریشه میگیرد اما ایرانیان برین باورند: [کسی که همیشه در پی ایمنی و سود خویش است، چگونه به جهان خرمی بخش مهر خواهد ورزید؟ (گاتاها هات 5، بند 2. گزارش فریدون جنیدی)]. ستایشگری، پراکندن شادی با ارزشمند انگاری بی مزد یکدیگر است. ستایشگری از همدلی برمیخیزد و با به گفتار رسیدن، دلها را به بگدیگر پیوند میزند.

« ازین رو بزرگ خانه، کدخدا، شهردار، پادشاه کشور و پیوستگی آنان به یکدیگر چنان بود که در نمازِ گاهِ سپیده دم، به بزرگِ خانه و کشاورز درود و ستایش فرستاده میشد. در نماز بامدادین به کدخدای راست کردار، در نماز نیمروز به شهردار مردم نواز و در نماز اِیوار یا غروبگاه به پادشاه کشور. به وارون، شاهان نیز هنگام نمارِ بامدادین به کشاورز درود و ستایش میفرستادند، چنان که کشاورزان نیز به شهرداران و کدخدایان و شاهان و "همه به هم" (گزارش فریدن جنیدی) »
در آن روزگار، آسمان ایران پر از شادی بود. زمینش پر از ستایش، و روان مردمان از همزیستی با هم، خرسند. کدبانو به کدخدای خانه ستایش و درود میفرستاد. مرد خانه نیز، در برابر او زانو میزد و برایش زندگانی دراز آرزو میکرد. فرزندان چنین خانواده ای پدر و مادرشان را میستودند و همه باهم برای آموزگاران راستی آموز خویش ستایش و درود خواستار بودند. دست بوسی، پابوس، زمین ادب را بوسیدن [در کشتی و ورزش زورخانه همچنان پابرجاست]، همچنین، آفرین به جای آوردن، از گونه آیینهای ستایشگری در ایران است. برای نمونه، هنگامی که زال برای جلوگیری از یورش سام به کابل پیش وی میرود:
[چو زال اندر آمد به پیش پدر/"زمین را ببوسید" و گسترد، بر/// یکی "آفرین" کرد با سام گُرد/وز آبِ دو نرگس،همی گل سترد]


مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com

ناصر خسرو قبادیانی

ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود. شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج.

نیمه‌های شب صدای فریاد و ناله شنید. برخاست و از خانه بیرون آمد. صدای فریاد و ناله‌های دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش می‌رسید.

مبهوت فریادها و ناله‌ها بود که شبان دست بر شانه‌اش گذاشت و گفت:

این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شب‌ها ناله‌هایش را می‌شنویم.

چون در بین ما نیست همین فریادها به ما می‌گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می‌شویم که نفس می‌کشد.

ناصر خسرو گفت: می‌خواهم به پیش آن مرد روم.

مرد گفت: بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد.

ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود.

مرد به آن دو گفت از جان من چه می‌خواهید؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم.

ناصر خسرو گفت: من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده، اگر عاشقی همراه من شو. چون در سفر گمشده خویش را باز یابی. دیدن آدم‌های جدید و زندگی‌های گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت. در غیر اینصورت این غار و این کوهستان پیشاپیش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود....

چون پگاه خورشید آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستی به خانه شبان بیا تا با هم رویم.

چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود. ......

سال‌ها بعد آن مرد همراه با همسری دیگر و دو کودک به دیار خویش بازگشت در حالی که لبخندی دلنشین بر لب داشت..

اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ می‌گوید: "سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان می‌کنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو... لبخند آدمیان اندیشههای سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. "

شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانه‌ای بسازند، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند.

باید دنبال شادی ها گشت ، غمها خودشان ما را پیدا می کنند.(فردریش نیچه)


منبع :

http://manocher.blogsky.com/1388/12/01/post-1/

سخنان بزرگان

شباهنگام برای خانواده و نزدیکانت نامه بنویس و در روز برای اربابان و سرپرستان . ارد بزرگ

عشق از آنجا که با معشوق پیوند می خورید آغاز می گردد و تا حرکت موزون و هماهنگی روح هایتان امتداد می یابد. هنگامی که جان هایتان یکی می شوند ، آن گاه با تمامی وجود عشق خواهید ورزید.دیگر چیزی بین شما نیست که از جنس عشق نباشد . پیوند مقدس همین است. شور و شعف ، وجد و شادمانی واقعی هم ، این است . باربارا دی آنجلیس

عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. دیزرائیلی

بقیه در ادامه مطلب......
آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است . فردریش نیچه



خنده در ورای خود رازها در سینه دارد . ارد بزرگ



برای انکه در زندگی دچار لغزش نشوی همواره قلب خود را پاک نگه دار. کارلایل



بدبختی می تواند به ما بیاموزد که خوشبخت باشیم. ژول رومن



بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات مصیبت و عذاب کشیده ، بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها فقط او می تواند بخندد . نیچه



فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است. سقراط



بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید و پاکی در اشتباهند . ارد بزرگ



بهترین سیاست صداقت است. سروانتس



زمانیکه دانش یک مرد برای موفقیت کافی است. ولی تقوای او کافی نیست. هر چه را که او ممکن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد . کنفسیوس



ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست . ارد بزرگ



امید جزیی از خوشبختی است. ژوبر



حقیقت انکارناپذیر است. بدخواهی ممکن است به آن حمله کند. ممکن است نادانی آن را به استهزا بگیرد. اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود. سر وینستون چرچیل



موفقیت به همان اندازه شکست خطرناک است . لائو تزو



اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه اوست . اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه توست . دالایی لاما



تنها آغاز ها را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگیست . ارد بزرگ



دیروز تاریخ است . فردا راز است . امروز یک هدیه است . دالایی لاما



هر کجا که هستی ، هر کجا خودت را یافتی ، از هر آنچه که داری لذت ببر ، به تمامی لذت ببر . هر جا که هستی و از هر چه که در دسترس است ، احساس سپاس و نیایش داشته باش . دالایی لاما



دانش را می آموزی اما خرد ، برآیند اندیشه و آموخته های ماست . ارد بزرگ



غضب ، نابیناترین ، شدیدترین و زشت ترین ناصحان است . دسه گور



چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .فردوسی خردمند



دانش آموزان جوانه های برخواسته از وجود آموزگاران اند که با آسمانها می آمیزند و ریشه گاهشان همان خاک پر ارزش است . ارد بزرگ



آنکه تخم بدی را می فشاند ، بدون شک همه محصول آن را درو می کند . دموستن



عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست . رنه کوتی



آنچه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت . فردریش نیچه



اندیشمندانی همواره نا آشنا می مانند که راه سخن گفتن با مردم خویش را نمی دانند . ارد بزرگ



طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود : نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . زکریای رازی



دو گوش داریم و فقط یک زبان، برای اینکه بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم . دیوژن



فریادهای دردناک و ستمدیده ، شمشیرهایست که هر آن به گونه ایی انتقام می گیرند . ارد بزرگ



مهم نیست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگی کرده ام. مهم این است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاری داشته ام . جوجیا اوکیف



شور و هیجان داشته باش ، اما هرگز عقل و منطق را کنار مگذار . لخ والسا



گذشت زمان آدمی را پیر نمی سازد، بلکه ترک آرمانها و کمال مطلوبهاست که ما را فرتوت و افتاده می کند . دوگلاس مک آرتور



خوشبختی مانند پروانه ای است ، اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست . داوید هیوم



پیوندمان را با یاد آوری سرشت نیکمان نیرومندتر سازیم . ارد بزرگ



آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک . فردریش نیچه



ادمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشگل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند . مونتسکیو



خوشبختی، فاصله ی این بدختی تا بدبختی بعدی است . چارلی چاپلین



من اگر در بهشت باشم ولی به من بگویند تو حق نداری جهنم را به این بهشت ترجیح بدهی از آن بهشت بیرون می روم . ژان روستان



اگر آرمان برایمان هویدا باشد ابزار های رسیدن به آن را خیلی زود خواهیم یافت . ارد بزرگ



این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی خردمند



اشتغال به هر کاری بهتر از تنبلی و بیکاری است . اسمایلز



زن ها جنگ ها را شروع می کنند و مردها آن ها را ادامه می دهند . ارنست همینگوی



یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. ژرژ هربرت



تنها آرمانهای بزرگ است که به ما بینشی فرا دنیوی می دهد . ارد بزرگ



تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم . داوید وایت



برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم . ژوبرت



عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . ارد بزرگ



آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند
آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان ... آن هم فیلسوف وار ..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ . فردریش نیچه



وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد . امرسون



کسی که سعی می کند بطرف هدف نهایی قدم بردارد مانند مسافری است که شب هنگام از کوه بالا می رود زمانی که به قله آن رسید چندان به ستارگان نزدیک نیست اما آنها را بهتر می بیند. تانری



آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند . فردریش نیچه



دشواری ، به هدف ما ارزش می بخشد . دشواری بیشتر ، ارزش فزونتر . ارد بزرگ



هیچ چیز عوض نمی شود ! شما دیدتان را عوض کنید رمز کار این است . کالوس کاستاندا



من با عشق به تو تنها به میعادگاهم می آیم ، اما این من ، در ظلمت کیست کنار می آیم تا از او دوری کنم ، اما نمی توانم از او بگریزم ، او وجود کوچک خود من است ، آقا و سرور من . حیا و شرمندگی نمی شناسد و شرمنده ام که همراه با او به درگاه تو آمده ام . رابیندرانات تاگور



کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی خردمند



نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ارد بزرگ



دوصد گفته چون نیم کردار نیست . ضرب المثل فارسی



خدا را شکر کنید که نعمات و موهبت هایش به علت بینش محدود ما متوقف نمی شود . کاترین پندر



برای هر کس زمان معینی وجود دارد که قابل انتقال نیست . کلود مونه



گاهی هدف خود ، سد دید آدمیست باید دور شد و آنگاه برگشت چه درخشان هویداست . ارد بزرگ



هنرمند، اشیا را با خورشیدی روشن می کند که از آن طبیعت نیست . دیده رو



پول با شادمانی کم داخل کیسه می شود ولی با غم زیاد از ان خارج می گردد . مولیر



مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند . ارد بزرگ



دوستان برای نخجیر دشمنان چون تیر و پیکان اند. بزرگمهر



تختخواب خطرناکترین جای دنیاست، چون صدی نود مردم در آن می‌میرند . مارک تواین



عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند . ارد بزرگ



شوهر داروئی است که تمام دردهای دخترانرا علاج می کند . مولیر



کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است . نادر شاه افشار



مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ



یک ابله تحصیل کرده از یک ابله بی سواد ابله تر است. مولیر



اگر به قلبت گوش کنی و مغزت را به کار اندازی، هیچ وقت اشتباه نمی کنی. برادلی



تمنای واپسین آدمی ، شناور شدن در بسامدهای گیتی است . ارد بزرگ
بسامدها : امواج



اراده انسانی ، در پهلوی مقدرات او ایستاده و چرخ تکامل او را اداره می کند . فیثاغورث



در شگفتم که سلام آغاز هر دیداری است ولی در نماز پایان است. شاید بدین معناست که پایان نماز آغاز دیدار است. علی شریعتی



امید دارویی است که شفا نمی دهد ، اما درد را قابل تحمل می کند . مارسل آشار



مال ، زنبوری است که اگر از نگه داری آن آگاه باشید عسل می دهد وگرنه نیش می زند و پرواز می کند . مارون



بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت . ارد بزرگ



شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده است . نادر شاه افشار



اگر به انسان ها شخصیت و فرصت ابراز عقیده بدهید، پاداش و امکان مشارکت بدهید، رشد خواهند کرد و اندیشه های ناب خود را بیرون خواهند ریخت . رابرت اسلاتر



اهل سیاست پاسخگو هستند ! البته تنها به پرسشهایی که دوست دارند ! . ارد بزرگ



رقابت تا زمانی پسندیده است که کار را به حسادت نکشاند. رنه دکارت



فراموش نکنیم که ما به سخنان یک طرف دعوا گوش کرده ایم آخر کتابهای اسمانی را خدا نازل کرده . سامیوئل باتلر



خودت باش شاید بدترین پندی باشد که به بعضی ها می توان داد . تام سامسون



ابله همیشه به دنبال بزرگ تر از خود می گردد ، که او را تحسین کند. بوالو



نگاه مردان کهن ایستا نیست آنها دورانهای آینده را نیز به خوبی می بینند . ارد بزرگ



معنی زندگی را در قدرت باید جستجو کرد ، هرلحظه از زندگی، ما باید هدف عالیتری داشته باشیم . ماکسیم گورکی



افسوس ... یگانه سؤالی که هیچکس نمی تواند پاسخی به آن بدهد این است ؛ سعادت چیست ؟ . برادلی



مردان و زنان کهن در راه رسیدن به هدف ، یک آن هم نمی ایستند . ارد بزرگ



در غرب دلبستگی ما به موفقیت باعث سست شدن ما در خطر کردن می شود. آنچه از این خطر کردن می آموزیم به آن موفقیت می ارزد. و این ترس از شکست است که تعیین می کند که بیاموزیم یا نه؟ . پارکر پالمر



خطا فرصتی است که هوشمندانه تر باشیم . هنری فورد



برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است . ارد بزرگ



هر چه شما را نمی کشد شما را قوی تر می کند . مارلون براندو



پاکدامنی و استفامت از تمام پیمانها و سوگند ها محکمتر است . مادام نکر




من هفتصد بار اشتباه نکردم. من یک بار اشتباه نکردم من زمانی موفق شدم که هفتصد راهی را که موفقیت آمیز نبود اصلاح کردم. هر گاه راهی را که عمل نمی کرد حذف کردم راهی را پیدا کردم که کار می کرد . توماس ادیسون



فرمانروا اندیشه خویش را درگیر رخدادهای کوچک نمی کند . ارد بزرگ



هر گاه خبر های بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه یک خبر منفی پذیرفتید شما از آن شکست نخورده اید بلکه از آن چیزهای تازه آموخته اید . بیل گیتس



باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ . نادر شاه افشار



فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد . ارد بزرگ



خط مستقیم نه تنها در هندسه ، بلکه در اخلاقیات هم کوتاهترین راه است . راحل



انسان فرزند کار و زحمت خویش است . داروین



شجاعت حقیقی ،موفق شدن بر شداید زندگی است . ناپلئون



آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کنید تا آنچه می گویید. بزرگمهر



انتخابات مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست ! . ارد بزرگ



انسان فرزند کار و زحمت خویش است . داروین


بخشندگی،انتشار بوی خوش بنفشه بر ته کفشی است که لگدمالش کرده است . مارک تواین



زندگی ات را قربانی چیزی مکن،همه چیز را قربانی زندگیت کن . اشو



دودمانی که بزرگان و ریش سفیدانش خوار باشند ، به کالبد بی جانی ماند که خوراک جانوران دیگر شود . ارد بزرگ



از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید . کنفسیوس



در حقیقت موفقیت حاصل یک درصد کار است که خود از 99 در صد خطا حاصل شده است . سوشیرو هوندا



انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه دیوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست . ارد بزرگ



رهنومد های مشخص بطلبید تا کامیاب گردید . اسکاول شین



چه غصه هایی بخاطر اتفاقات بدی که هرگز در زندگی ام پیش نیامد خوردم . میکل آنژ



هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد . سیسرون



با داشتن اراده قوی مالک همه چیز هستید . گوته



گِره های که به هزار نامه دادگستری باز نمی شود ، به یک نگاه و یا ندای ریش سفیدی گشاده می گردد . ارد بزرگ



اراده قویست که به همه قوای دیگر حکمرانی می کند . بشرطیکه ما آنرا با قوه عقل هموار سازیم . دوفون



اختلاف نظر وقتی خوشایند می گردد که دو طرف به منظور کشف حقیقت ، دوستانه به جر و بحث بپردازند . مناظره وقتی شکنجه آور است که یک طرف سعی کند به زور حرف خود را به کرسی بنشاند . ف – و – رابرتن



انتخابات نیاز به هنجاری خردمندانه دارد خردی که باور همه نخبگان آزاد اندیش کشور باشد . ارد بزرگ



آرزو ریشه حیات ماست . اگرچه ای ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند . ولی همین ریشه مایه زندگی است . نیچه



اگر خوب دقت کنید موضوع راز قدرت نیات ما تنها باید چشمهایمان راخوب با کنیم و نگاه کنیم می توانید مصداق قانون جاذبه را ببینید بیشتر ازبیمار حرف می زند خودش بیمار است بیشتر از ثروت حرف می زند ثروتمند است درواقع تمام چیزهایی شما تجربه می کنید . جان دمارتینی



هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد . کارلایل



ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته . ارد بزرگ



ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند . شوپنهاور



فعالیت تازه و جاندار تنها راه غلبه بر فلاکت است . گوته



آنگاه که آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است که او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیکبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است . فردریش نیچه



ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند . ارد بزرگ



تجربه به معلم سختگیری است . او اول امتحان میکند و بعد درس می دهد . کارایل



سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید. کارایل



ادب با پول ، دانش و آموزش بدست نمی آید ادب دارای ریشه است ریشه ایی به بلندای تاریخ . ارد بزرگ



سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر . گوته



دهان زشتگوی را باید با خاموشی وقار بست . فرانسیس بیکن



بخشندگان فرمانروایان بی تاج و تخت میانه مردمند . ارد بزرگ



شما نمیتوانید با قصد انجام یک کار به شهرت برسید . هنری فورد



افعی مهیب را دسته ای مورچه از پای درمیآورند. مثل ژاپنی



دانایان با عمل زندگی میکنند،نه با اندیشه عمل . کارلوس کاستاندا



گردن کشی آدمیان ، ریشه در ریزی و خردی میدان اندیشه آنان دارد . ارد بزرگ



تاریخ سیر خود را بر زندگی مردان بزرگ بنا نموده است . کارایل



ایمان نیروئی است فراتر از منطق. اچ.ال. منگن



ای پسر هرچند تو جوانی , پیرو عقل باش , نگویم جوانی مکن , لیکن جوانی خویشتن دار باش و از جوانان پژمرده مباش.چنانچه ارسطالیس می گوید جوانی نوعی از جنون است . قابوسنامه



آنانکه از رسیدن به ریشه ها هراس دارند ، در روزمرگی دست و پا می زنند . ارد بزرگ



دشمنانت را خوب گوش بسپار که هیچکس بهتر از آنها عیبهای تو را گوشزد نمیکنند . بنیامین فرانکلین



زرتشت به وسیله فلسفه خود بشر را از بار سنگین مراسم ظاهری آزاد ساخت و اساس آئینش را بر آموزشهای اخلاقی نهاد . رابیندرانات تاگور



هر بدی میتوانی به دشمن نرسان که ممکن است روزی دوستت گردد و هر سری داری با دوستت در میان نگذار که ممکن است روزی دشمنت گردد . سعدی



میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . ارد بزرگ



هر که از سرنوشت دیگران پند نگیرد دیگران از سرنوشتش پند خواهند گرفت . بزرگمهر



دوصد گفته چون نیم کردار نیست . ضرب المثل فارسی



برای شاد کردن دیگران ،آرزوهایشان را بفهم . اپیکور



انسان بندی ست بسته میان حیوان و ابر انسان. بندی بر فراز مغاکی . فردریش نیچه



پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویدا است . ارد بزرگ



در واقعیت امر همهء انسانهای بالغ بمانند کودکانی در پشت نیمکت مدرسه در ماه اگوست(مهر در ایران)هستند! . جانیکن إورلاند



بسیارند کسانی که قادر به انجام کاری هستند اما نمی توانند بیشتر از این که هستند باشند!!! . جاکوب ولمان



عظمت مردان بزرگ از طرز برخوردشان با مردات خرد آشکار می شود . کارلایل



آموزه ای پدید آمد و باوری در کنارش : همه چیز پوچ است ؛ همه چیز یکسان ؛ همه چیز رو به پایان ! . فردریش نیچه



سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . ارد بزرگ



خوشرفتار کسی است که بتواند با ادمهای بد رفتار سازش کند . فرانسو



حقیقت داروی تلخی است که ثمرات شیرینی دارد . گاندی



درست حرف بزن و یا عاقلانه سکوت کن . ولز هربرت



آدمیانی اندک ، تنها به هدف می اندیشند ! و بسیار کسان که هدفشان جز خانه نشین کردن همان گروه و دسته کوچک نیست . ارد بزرگ



دشمن کوچک وجود ندارد . بنیامین فرانکلین



شما بدون تسلط بر خود نمی توانید فاتح دیگران باشید.کیم وو چونگ



دروغ مانند برف است هر چه آن را بگردانی بزرگتر میشود . مارتین



گیتی در جنگ و آوردی بزرگ در گردش است . اندیشه و تلاش خردمندان از یک سو و پوزخند اهریمن و روان دیوپیشگان از سوی دیگر ، معرکه این جهان گذارا است . ارد بزرگ



اگر تو را دشمنی باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمنی نباشد بی قدر و بها باشد . قابوسنامه



کم دانستن و پر گفتن مثل نداشتن و زیاد خرج کردن است. ناپلئون


خدا به ما دو گوش داده و یک زبان یعنی دوتا بشنو و یکی بیشتر نگو! . بتوس



خنده بهترین سلاح جنگ با زندگی است . آناتول فرانس

خوشبختی در خانه شماست بیهوده آن را در باغ همسایه مجویید . مارک اورل

نرمش و سازگاری با گیتی از هر کمین دلهره آوری ، رهایی مان خواهد بخشید . ارد بزرگ

استاد پرورنده روان است ، و پدر مادر پرورش دهنده جان . قابوسنامه

یوگا پیام خرد است و بشریت وارث این پیام . دالایی لاما

برآزندگان به گفتار سخیف و کم ارزش زندگی خویش را تباه نمی سازند . ارد بزرگ

شما نمیتوانید با تنفر داشتن از دیگری خودتان را به خدا نزدیکتر کنید، چه معتقد باشید که این خشمی بجاست و یا نه. رابطه میان روح - که شما هستید - و خدا بر اساس عشق است. و جاییکه عشقی پاک وجود دارد، هیچ جایی برای هیچ نوع خشمی وجود ندارد. سری هارولد کلمپ

حقیقت زندگی این است که همه ی انسانهایی را که با آنها در تماس هستیم شاد کنیم. دیپاک چوپرا

سردمداران ناشایست ترسشان از ناکارآمدیشان نیست ، دوری از فرمانروایی آنها را می ترساند ! . ارد بزرگ

هرکه سخن نسنجد از جوابش برنجد. سعدی

اگر می‌بینی کسی به روی تو لبند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. دیل کارنگی

شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد. سقراط

آن کس که آفرینندگی و نو آفرینی می خواهد. در نیک یا بد. ناگزیر نخست می باید با نیست و نابود کردن ارزشها آغاز کند . فردریش نیچه

منبع :
http://arezoha110.mihanblog.com/post/444

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ (جانبازان)


ارد بزرگ می گوید : گل های زیبایی که در سرزمین ایران می بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا شدند .

ز خاکی که خون "سیاوش" بخورد / به ابر اندر آمد یکی سبز نُرد
همه خاک آن شارستان شاد گشت / گیا، بر چمن، سروِ آزاد گشت
نگاریده بر برگها چهرِ اوی / همی بوی مشک آمد از مهرِ اوی
به دی مه بسان بهاران بدی / پرستشگهِ سوگواران بدی
کسی کو ز بهر سیاوش گریست / به زیرِ درختِ بلندش بزیست (شاهنامه فردوسی بزرگ)
از خون جوانان میهن آبیاری میشود، هماره، گلهای وطن. نخستین گل زیبای میهن که پرپر شد، سیاوش بود. گروی زره به دسیسه ی گرسیوز کم توان، سر او را میبرد. قطره خونی از اندامش به روی زمین میچکد که از آن گیاه "پر سیاووشان" میروید. که در همه فصلهای سال، بس بارور شاخ بنیاد است. و این داستان سرآغاز آیین سوگ سیاووشان در ایران، به ویژه در سغد و خوارزم میگردد. در آیین سو و شون زنان به سر و موی خود میکوبند و تن خویش را می خلند، مردان نیز با خستن روی، پاکی و فرهمندی سیاورشن را یاد میکنند که در دوران آل بویه و سپستر،می انجامد به عاشورای حسینی.

کهن الگوی [Archetype] "روییدن گیاهی از خون جوانان " همواره در اندیشه ی ایرانیان جاودانه مانده است. پایداری شگفت آور ایران و ایرانی در جنگهای همیشه تحمیلی ایران، از خون جوانانی سرچشمه میگیرد که در ترازوی سنجش هستومندی خویش، با هستی میهن اهوراییشان، جانباختن را بر سرسپردگی بیگانه برتری دادند. از خون آنانست که ایران آباد است.
از سوی دیگر، کجای این آبادبوم را سراغ دارید که پایمال سم ستوران بیگانه نشده باشد؟ اگر بارها و بارها به ایران، دل گیتی، تازش شده، که اینچنین است، از کدامین سرچشمه سیراب است آبادی این کهن بوم و بر؟
جز از خون دریادلانش/ مگر هست آبی/ که سیراب سازد/ تن تشنه ی بوم را ؟/
به بر آرد از هیچ، آبادبومی/ به زیر افکند دشمن شوم را ؟
به همین شوند گلهای زیبایی که در سرزمین ایران میرویند، نشانه از پایستگی و باروری خاک خویش دارند، خاکی که پیوستگی و زایایی خود را مدیون جوانان جانباخته اش میداند و چه زیبا سرود خیام:
هر سبزه که بر کنار جویی،رسته است/ گویی ز لب فرشته خویی،رسته است
پا بر سبزه تا به خواری ننهی/ کآن سبزه ز خاک لاله رویی،رسته است
یا:
در هر دستی که لاله زاری بوده است/ از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخ بنفشه کز زمین میروید/ خالیست که بر رخ نگاری بوده است


مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ (گردونگی)


ارد بزرگ می گوید : بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ، نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و …

پراکند "گرد" جهان موبدان / نهاد از بر آذران، "گنبدان"

بپرسیدم از هر کسی بیشمار/ بترسیدم از "گردش روزگار" (فردوسی بزرگ)

درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری "چرخ" نیلوفری را (ناصر خسرو)

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این "گنبد دوار" بماند (حافظ)

یکی از تفاوتهای بنیادین اندیشه ی آریایی با سامی، نگرش گردونه ای آریاییان به هستی و پدیده هایش است که در خاور میانه در شکاف میان اندیشه ی ایرانیان با نگرش تازیان نمونه پیدا کرده است. تازیان، در باور سرسخت خویش به تقدیر، خویشتن را چون بردگانی بی اختیار میپندارند، اما ایرانیان بر آزادی گزینش سرنوشت باور دارند. پس از چیرگی تازیان بر سرزمین اهورایی ایران، در آمیختگی اندیشه ی ایرانی با تراوش های ذهن تازیان، پیکاری نو در فلسفه در میگیرد که آن جنگ میان اشعریان و معتزله است. نخستین گروه بر باور تازیان در جبر پای میفشارند، در حالی که دومین دسته، پیرو اندیشه های ایرانی آزادی گزینش آدمی را پذیرفته اند.

گفت توبه کردم از جبر ای عیار / اختیار است اختیار است اختیار (مولوی)

جهان اندیشه ی ایرانی، "پس از مرگ" نیز دارد چرا که ایرانیان هرگز به "آخر خط" نمیرسند، هر پایانی برای ایشان سرآغازی دیگر است. هندیان آریایی نیز به تناسخ، گردش همیشگی روانها در تن، باور دارند.

زروانگرایان پهنه ی ایران نیز در باورهای خویش، زمان را به چهار دوره سه هزار ساله بخش میکردند دوره نخست که آفرینش، مینوی است. دوره دوم یا بندهشن که اورمزد هستی را می آفریند، بی آنکه اهریمن را بدان راهی باشد. دوره سوم یا گمیچشن که اهریمن هستی را با بدی می آلاید و در پایان، سه هزاره انجامین یا ویچارشن که در میان نیکی و بدی جداسری می افتد..... و این چرخه تا همیشه پایدار و پیوسته است. گواه این نگرش، واژه ی "یاره" در ادب پارسی (در چم دستبند، طوق) است که با واژه ی "year" در زبان انگلیسی همریشه اند و هر دو بر اندیشه ی آریاییان در گردونگی و گردی و بی پایانی گیتی دلالت دارند.

بر اساس گاتها، پایانی برای آفرینش نیست، همانگونه که آغازی نداشته است. اهورامزدا همیشگی است و فروزه های او از دید "چونی" هم دگرگون ناپذیرند و از دید "چندی"، افزاینده (دیدی نو از دینی کهن؛ دکتر فرهنگ مهر)

کهن بودن آفرینش، یکی دیگر از تفاوتهای آیین زرتشتی با دینهای سامی ابراهیمی است.

همچنین ادگار بلوشه در کتاب خود، سرچشمه ی باور به "رهایی بخش" (سوشیانت) را تراوش اندیشه ی ایرانی دانسته است و مینویسد: «شیعه گری ایرانی که در سرتاسر زمین، از چین گرفته تا کناره های دوردستی که موجهای پهناب اطلس روی آن خرد میشود، دگرگونیها و انقلابهای بیشماری پدید آورده است، از واکنش باور ایرانی به آمدن یک "رهایی بخش"، بر ضد باور سامیان که اساس آن در برانداختن "رهایی بخش" میباشد پدید آمده است.»

به وارون، در اندیشه ی سامیان، هستی و به ویژه زمان ساختاری راسته ای (خطی) دارد. سامیان بر این باورند که جهان روزی آغازیده است و روزی میمیرد، آنها زمان را دارای آغاز و پایان میدانند.

پیرو گفتارمان بایسته است بدانیم، یهودیان سامی نژاد به دو گروه بخش میشدند، صدوقیان و فریسیان, که نخستین دسته، به جهان پس از مرگ باور نداشتند اما گروه دوم در چیرگی ایرانیان بر بابل، اندبشه ی آریایی گردونگی زمان و پیرو آن نگرش چهان پس از مرگ را پذیرا شدند. این در حالیست که برخی از اوستاشناسان و خاورشناسان باختری، پایوَرزانه بر این باورند که دین زرتشتی در برخورد با دین موسی، اندیشه ی جهان پس از مرگ را پذیرفته است.

گردونگی و گردش، رازهای بسیاری در درون خویش نهفته دارد. گردونگی گونه ای پویایی است، گردشی است تا به همیشه. هر باشنده ی سامانه، در هر کجای اندامواره که میپوید، خود را آغاز و پایان نمیداند و نمی ایستید، او در هر درنگ از "بودن" به "شدن" میرسد. ازین روست که واژه ی منفعل و بیکنش "تقدیر" که دلالت بر "سرنوشتی بی دگرگونی و کم و کاست برای آدمی" دارد، در اندیشه ی ایرانی با واژه ی کنشگر "بُوِش" به گفتار میرسد، که از مصدر "بودن" که در گذشته و اکنون روی میدهد، با "-ِ ش" به آینده پیوند میخورد، ازین رو پویایی و جنبش از بودن به شدن را نشان میدهد.

این پویایی گردونه ای، با شادی و جشن در همپیوندی است. زیرا هر جشن ایرانی با فرزانِ ویژه ی خویش، تنها یک بار در سال روی میدهد و تکرار جشن در سال پسین، آنهم تنها با گردش سال روی میدهد.

نوروز که در آغاز هر سال شکوه خود را بر پهنه ی بهار میگستراند، یکی دیگر از گردونگی های طبیعت است. (تنی چند از پژوهشگران باختری و پیرو آنها مهرداد بهار، آیین نوروز را دنباله رو آیین زنده گردی خدای شهید در میان رودان، و پیرو آن جشنی سامی میداند). طبیعت هر ساله در پاییز و زمستان میمیرد، اما با آمدن بهار دوباره زنده میشود، و این گردش از آغاز تا پایان با زمیت خواهد بود.

در اوستا میخوانیم که "مهر فراخ چراگاه" هر روز سوار بر "گردونه خورشید" از فراز کوه هرابرزئیتی به جنبش در می آید و سراسر گیتی را میپیماید ........

در هنر دبیره نگاری ایرانی به ویژه دبیره ی نستعلیق و شکسته نستعلیق، نیز گردی و گردونگی بر راستا-نگاری میچربد که خود نمونه ای از روان عرفانی-ایرانی است.

در معماری بناهای ایران چون خانه های دارای تاق های چشمه ای نمونهه ای دیگر از گردونگیها را میبینیم. همچنین در مزگت های ایرانی که کهسازه هایی همسان با نمونه ی آسمانی خود هستند.

مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com


۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

شجاعت از دیدگاه بزرگان

مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته

مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد . ارد بزرگ

شجاعت مانند عشق ، از امید تغذیه می شود . بناپارت

آدم شجاع یکبار می میرد ولی ترسو هزار بار . الین چانک

آنکه را سخاوت است به شجاعت حاجت نیست . سعدی

مهارت دریانورد در طوفان و شجاعت سرباز در میدان جنگ، ظاهر می گردد، باطن و سیرت مردم را در حین بدبختی و مصیبت آنها ، می توان شناخت. دانیال حکیم

شجاعت داشته باش تا با حقیقت رو به رو شوی . استون

برای‌ ازدواج‌ كردن‌، بیش‌ از جنگ‌ رفتن‌، شجاعت‌ لازم‌ است‌. كریستین‌

شجاعت حقیقی ،موفق شدن بر شداید زندگی است . ناپلئون

از ابرانسان است كه انسان های برتر دلگرمی و شجاعت می گیرند . فردریش نیچه

پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویدا است . ارد بزرگ


منبع سایت دل سوخته

مهرزاد رضاپور

http://delsokhteh.mihanblog.com/post/2

ترس از دید دیگاه بزرگان

آرمان های خویش
هیچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان های خویش بترس . ارد بزرگ


فرصت
مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . گوته


نشان ترس
کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی انسانهای فرهمند . ارد بزرگ


ترس از شكست
در غرب دلبستگی ما به موفقیت باعث سست شدن ما در خطر كردن می شود. آنچه از این خطر كردن می آموزیم به آن موفقیت می ارزد. و این ترس از شكست است كه تعیین می كند كه بیاموزیم یا نه؟ . پاركر پالمر


از یک چیز
در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است . ناپلئون بناپارت


سرباز ترسو
سربازی که می ترسد ، جان خود و دیگر سربازان را به خطر می افکند . ارد بزرگ


دنیایی صوفیانه
آدمیان ترسو و ناکارآمد خود را در دنیایی صوفیانه قهرمان می بینند . ارد بزرگ


راه خطا
اگر به راه خطا رفتی از بازگشتنش مترس . کنفوسیوس


تنها راه
تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آنها وحشت داریم.بنابراین اگر از تنهایی بترسید تنهایی را برای خود به ارمغان می آورید. اگر از بدهکار بودن بترسید به احتمال زیاد با تمام زیر و بم آن آشنا خواهید شد. اگر از دستپاچگی و پریشان حالی واهمه داشته باشید همان را تجربه خواهیدکرد. این، روش زندگی برای تشویق ما انسانها به رشد کردن است. آندرو متیوز


همان بلا
اگر توجه مان را به چیزی جلب كنیم كه از آن وحشت داریم ، بطور قطع همان بلائی را که از آن می ترسیم ، به سرمان می آید . آنتونی رابینز


ترس از مرگ
اگر از شما بپرسند که در این جهان در انتظار چه هستید چه پاسخ خواهید داد؟ اگر از اشخاص عادی باشید "که نود و نه درصد مردم از اشخاص عادی هستند" خواهید گفت که من دراین دنیا انتظار دارم که پس از مرگ مستقیما وارد بهشت شده ودر حالی که عمر جاویدان خواهم داشت تا پایان عالم اغذیه لذیذ بخورم و از لذت عشق و شهوت برخوردار شوم و آهنگ های طرب انگیز بشنوم و ... ولی غافل از این هستید که پس از رفتن در بهشت و داشتن عمر و جوانی همیشگی که هرگز دچار خزان پیری و بیماری نخواهید گردید دیگر از خوردن و نوشیدن و خوابیدن و شهوترانی لذت نخواهید برد و بزودی زندگی یک نواخت بهشت شما را خسته و کسل خواهد کرد زیرا چیزی که در این دنیا خوردن و خوابیدن و غیره را برای شما لذت بخش کرده ترس از مرگ و از دست دادن این لذات است و روزی که این لذات جاوید شد یعنی مرگ برای شما وجود نداشت همه چیز عادی خواهد گردید! در جای دیگر گفته ام که اگر شما را به بهشت ببرند پس از یکسال اقامت کسل شده و از در بهشت خارج گردیده و در جستجوی نقطه دیگری هستید که تغییری در زندگی شما بدهد!!! . موریس مترلینگ


بزرگترین اشتباه
بزرگترین اشتباهی كه كسی مرتكب می شود , این است كه دائم از اشتباه كردن بترسد . آلبرت هوبارد


باید
باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن. ابوالعلا


توانایی
آنکه به خرد توانا شد ، ترس برایش نامفهوم است . ارد بزرگ


صوفی منشی
از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت . جوانی که از آرمانهای بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است. نادر شاه افشار


بی تفاوتی
هرگز اجازه ندهید ترس شما را به " بی تفاوتی " سوق دهد . باربارا دی آنجلیس


سر رشته امور
اینکه بعضی ها می ترسند یا افسرده می شوند به این علت است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند مسئولیت احساس شان بابت احساس بدی که دارند مسئولیت را از سر خود باز می کنند چون برای شان راحت تر است که دیگران را مسئول زندگی خود بدانند تا بگویند:باعث بروز چنین احساساتی خودم هستم. وین دایر


دل به هوس
ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد . بزرگمهر


ترس
از آهسته رفتن نترس ، از بی حرکت ایستادن بترس . مثل چینی


بزدلان
گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد. ارد بزرگ


نفرین
از آه و نفرین بزرگان و ریش سفیدان هر ایلی باید ترسید . ارد بزرگ


روبرو شدن
چاره ترس روبرو شدن با چیز ترس آور و تماشای آن است . روتر فورد


دشمن
آنکه از دشمن داشتن می ترسد ، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت . هزلت


ترس از دوست
از دشمن خودت یكبار بترس و از دوست خودت هزار بار. چارلی چاپلین


هزار بار
آدم شجاع یکبار می میرد ولی ترسو هزار بار . الین چانک


لذت
كسی كه از مرگ می ترسد از زندگی لذت نتواند برد. اسپانیولی


مرد بزرگ
مرد بزرگ , غمخواری و تشویش نشان نمی دهد , عاقل است و تردید ندارد , شجاع است و نمی ترسد . کنفوسیوس


منبع : دل سوخته

http://delsokhteh.mihanblog.com/post/1

دلربایی پیش از مرگ

shakiba_persiangraphic003



اندیشمند و متفکر برجسته ایرانی " ارد بزرگ " می گوید : (( نوازش و دلربایی زیاد ، پیشاپیش بستر مرگ را فراهم کند )) اما این حقیقت را قرنها پیش سردار متجاوز مغول نمی دانست ده سال بود که حاکم نظامی کرمانشاه شده و در این مدت مدام چشم چرانی می کرد و پی عیش و نوش بود.
برای چندمین بار عاشق گشته و بی قرار دختر یکی از معتمدین کرمانشاه شده بود پس از چند روز خودخوری بلاخره اختیار از کف بداد و به خانه آن آدم آبرومند یورش برده و گیسوی دختر را در چنگال گرفته و بر زمین می کشید .
تیغ شمشیر در زیر گلوی خانواده دختر بود پس کسی حتی نمی توانست التماس و خواهش کند چون دختر را به قلعه سیاه خویش برد کنیزکان دخترک را احاطه کردند دستی بر سر رویش کشیده آرایشش کرده و به اتاقی فرستادند که آن مرد نانجیب انتظارش را می کشید . دخترک دیگر چه امیدی می توانست داشته باشد ، چون مرغ اسیری در چنگال اژدها . گلویش پر از بغض بود و چشمانی مضطرب . با خود گفت خودم را می کشم تا از این ننگ خلاصی یابم . اما ناگهان فکری به سرش زد و به سردار گفت من آماده ام تا تو را امشب از خویش راضی کنم اما پیش از آن باید از پدرم اجازه بخواهم و چون پدرم در خانه اسیر است بگویید کاتب بیاید تا بگویم نامه ی برای پدرم نوشته و از او برای همیشه خداحافظی کنم . سردار کاتب را خواست کاتب جوانی زشت رو و مغول که تازه نوشتن را آموخته بود.
نامه نوشتن را آغاز نمود سردار چون از آن دو دور شد ، دختر به کاتب گفت : تو جوان برازنده و فوق العاده زیبایی هستی جوانک بر خود لرزید و دختر گفت سیمای تو همان سیمایی مردی است که من قبلا در خواب دیده بودم جوانک سکوت کرده و سرخ شده بود دخترک باز گفت تو تا به امشب کجا بودی که من خودم را فدایت کنم .
قلم در دست کاتب می لرزید ! پریزادی بی مانند و خوشبو را می دید که او را چنین وصف می کند به دختر گفت : اما من اینجا یک کاتب هستم و شما همسر حاکم !
دختر با کرشمه خاصی گفت فرمانروای من تویی ! اگر او را از پا درآوری !!
کاتب نگاهی به چشمان زیبای دختر افکند و دل از دست بداد ، دختر گفت اگر سردار به من دست زد دیگر عشق و مهری از من نخواهی دید کاتب از شدت هیجان سرخ شده بود مرکب از دستش افتاد بر زمین از صدای آن حاکم باز آمده و گفت بس است نامه را بردار و برو . حاکم دست بر شانه دخترک نهاده و به او گفت بلند شو برویم چون کاتب دست حاکم را بر شانه دختر بدید قرار از کف بداد و تیغ تیز کردن قلم خویش را بیرون کشید از پشت بر گردن حاکم کشید چون فریاد مرگ حاکم به آسمان کشیده شد محافظین به درون اتاق ریخته و در دم کاتب تیغ بدست را کشتند . دخترک گریه می کرد نگهبانان با احترام به او گفتند شما از اینجا بروید چند روز بعد سردار جدیدی به کرمانشاه وارد شد مستخدمین و زنان سردار قبلی اجازه خروج از آن اسارتکده مجلل را پیدا نمودند و آن دختر نجیب توانست بار دیگر به خانه پدری پا گذارد .

یاسمین آتشی

منبع داستان کوتاه

http://da3tanekotah.persianblog.ir

امید ، خود زندگیست

گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد . صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد و مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند .
یکی گفت براستی چنین است من هم مانند اسب تو شده ام . مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم .

می گویند آن مرد نحیف هر روز کاسه ایی آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد . ودر کنار اسب می نشست و راز دل می گفت . چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد .
صاحب اسب و مردم متعجب شدند . او را گفتند چطور برخواست . پیرمرد خنده ایی کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم .اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : دوستی و مهر ، امید می آفریند و امید زندگی ست .
می گویند : از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند…

یاسمین آتشی

منبع

http://da3tanekotah.persianblog.ir/post/73/

چگونگی افسردگی‌ و راههای خلاصی از آن http://jena2006.jeeran.com/Phototropic.jpg افسردگی، یکی از اختلالات خلقی است که با درجات مختلف از مگینی، یاس و ناامیدی، تنهایی شکست و تردید و احساس گناه همراه اس

چگونگی افسردگی‌ و راههای خلاصی از آن

http://jena2006.jeeran.com/Phototropic.jpg


افسردگی، یکی از اختلالات خلقی است که با درجات مختلف از مگینی، یاس و ناامیدی، تنهایی شکست و تردید و احساس گناه همراه است.

افسردگی یکی از بیماری‌های رایج است که اکثر مردم جهان به آن مبتلا هستند و تا حدی که آن را به عنوان <سرماخوردگی روانی> نام می‌برند، این بیماری توانمندی انسان را در رفتار و عملکرد، تفکر و احساس تحت تأثیر قرار می‌دهد، فرد به نوعی منزوی و گوشه‌گیر می‌شود و ارتباط او با اطرافیان کاهش می‌یابد. دامنه اختلال افسردگی از احساس م، ناتوانی، بی‌کفایتی و بی‌میلی به زندگی شروع شده و در مراحل بالاتر و گذشت زمان به پوچی و خودکشی سوق داده می‌شود.

افراد افسرده احساس ناتوانی و کرختی دارند و در بعضی مواقع نیز احساس توانمندی و حرکت مضاعف و بی‌قراری و انرژی حرکتی زیادی از خود نشان می‌دهند، این افراد معمولاً به زندگی امیدوار نیستند، آینده را تاریک و تمام شده می‌بینند، قدرت کلام آنها ضعیف است، و در فعالیت‌های اجتماعی حضور کمتری دارند. از آنجا که نظام خانواده، هم در ایجاد و هم در پیشگیری و درمان افسردگی در بین اعضای خود می‌تواند نقش بسزایی داشته باشد در این مقاله به آن اشاره می‌نماییم.

در محفل خود راه مده همچومنی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را



علایم افسردگی‌

1 نشانه‌های عاطفی‌

افراد نسبت به انجام فعالیت‌های روزمره بی‌علاقه هستند.

در زندگی روزمره و در انجام فعالیت‌ها احساس لذت نمی‌کنند.

احساس گناه دارند و خود را بی‌ارزش و بی‌کفایت می‌دانند.

دارای احساس ترس و اضطراب و دلهره و بی‌قراری می‌باشند.

زودرنج، مگین و بی‌حوصله‌اند و الب اوقات خلق‌شان گرفته است.

2 نشانه های جسمی‌

انرژی و تحرک لازم برای انجام امور در آنها ضعیف است.

احساس خستگی دائمی نموده و سعی دارند کارها را به تأخیر بیاندازند.

اختلال درخواب آنان ظاهر می‌شود (پرخوابی یا کم‌خوابی پیدا می‌کنند).

اختلال در خوردن پیدا می‌کنند (کم‌خوری یا پرخوری همراه با کاهش یا افزایش شدید وزن).

نوعی احساس گرایش به مصرف مشروبات الکلی یا سیگار دارند و سعی می‌کنند با مصرف آنها م و اندوه خود را کاهش دهند.

* از مشکلات بدنی مثل درد معده، حالت تهوع، سردرد و... صحبت می‌کنند بدون آن که علائم بیماری جسمی در آنان دیده شود.

3 نشانه‌های اجتماعی و ارتباطی‌

در ارتباط اجتماعی با دیگران ضعیف هستند و معمولاً گوشه‌گیری می‌کنند.

نسبت به ظاهر و آراستگی خود توجه ندارند.

در صورت عدم موفقیت، خود را مسئول ناکامی و شکست می‌دانند.

اگر موفقیتی و یا پیروزی به دست آورند، دلیل آن را بر شانس و تصادفی بودن می‌پندارند نه بر توانایی و اراده خود.

ارزش خود را کمتر از دیگران می‌بینند، همیشه فکر می‌کنند که مزاحم و سربار دیگران هستند.

4 نشانه‌های شناختی‌

نگرانی و دلواپسی شدید ذهنی نسبت به سلامتی خویش دارند.

در تصمیم‌گیری، ضعیف عمل می‌کنند.

کاهش تمرکز و درک را دارند.

احساس بی‌ارزشی، گناه وشکست نموده و دائم به گذشته فکر می‌کنند.

از زندگی احساس رضایت کلی ندارند.

افکار و احساس خودکشی در سر دارند.

عوامل ایجاد افسردگی‌

1 وراثت یا به ارث بردن‌

‌این بیماری می‌تواند از طریق والدین به وسیله‌ ژن به دیگران منتقل شود.

2 عوامل روان شناختی‌

گاهی اوقات افراد از طریق برداشتها، طرز تلقی‌ها و افکار منفی مداوم که در سر دارند دچار افسردگی می‌شوند.

عدم تعادل هورمون‌های شیمیایی در مز و بدن باعث از هم پاشیدگی سیستم روانی و در نهایت منجر به بروز افسردگی می‌شود.

3 عوامل اجتماعی، رفتاری‌

مثل شکست‌های پیاپی، از دست دادن شل، خانواده، حادثه، و ... سبب افسردگی افراد می‌شود.

4 افسردگی فصلی (موسمی)

در این نوع افسردگی افراد با توجه به شروع و آاز فصل علائم و نشانه‌های افسردگی در آنان ظاهر می‌شود که در پایان فصل نیز آن علائم از بین می‌رود.

انواع افسردگی‌

1 افسردگی حاد:

اختلال و مشکل در اثر حادثه، شکست خوردن در زندگی و شل و تحصیل و نظایر آن به وجود می‌آید و معمولاً آن راحت‌تر و زمان آن کمتر است.

2 افسردگی مزمن:

در این نوع افسردگی اختلال و مشکل از گذشته‌های دور با فرد همراه بوده و طول درمان کمی سخت‌تر و طولانی‌تر از افسردگی حاد می‌باشد.

قابل توجه اینکه انواع افسردگی‌های دیگر نیز وجود دارد که جنبه تخصصی داشته و پرداختن به آن در این مختصر نمی‌گنجد.

افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر

مواد مخدر از جمله مشکلاتی است که فرد افسرده به آن گرفتار می‌شود، فردی که دارای احساسات و تفکرات منفی است،‌ خود را نسبت به دنیای بیرون شکست خورده و ناتون می‌پندارد، همه چیز را برای خود تمام شده می‌داند و از طرفی چون حاضر به تییر نگرش و رفتار و افکار منفی خود نیست و همچنین توانمندی خود را ضعیف می‌پندارد، به دنبال راه‌حلی آسان و بدون زحمت می‌گردد تا خود را به آرامش برساند و برای لحظه‌ای فار از دردهای روحی و فکری بسر ببرد. فرد با مصرف مواد مخدر نیاز روانی خود را تأمین شده می‌داند، از آنجا که آستانه مصرف مواد مخدر همیشه رو به افزایش است، و مقدار مواد مخدر در مراحل اولیه جوابگوی مراحل بعدی نیست، بنابراین سعی می‌کند مقدار مصرف یا مقدار دفعات مصرف را افزایش دهد و رفته رفته فرد ناخواسته در دنیای اعتیاد به مواد مخدر گرفتار می‌شود.

شیوه‌های پیشگیری و درمان‌

یقیناً افسردگی قابل درمان بوده و افراد افسرده با مراجعه به متخصصین مربوطه سلامت و بهبودی خود را به دست می‌آورند:

1 مشاوره و روان درمانی‌

در صورت مراجعه به مشاور یا روان‌شناس او با تغییر نگرش منفی و ایجاد افکار مثبت در ذهن و از بین بردن افکار مزاحم و ارائه راهکارهای مشاوره‌ای مناسب سلامت روانی فرد افسرده را به او باز می‌گرداند. بازگرداندن امید و خارج نمودن فرد افسرده ای از کوچه بن بست زندگی بسیار مهم است و به قول ارد بزرگ : جز نا امیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست .

2 دارو درمانی‌

با مراجعه به روان‌پزشک و مصرف داروهای تجویز شده، سلامتی مجدد بدست می‌آید.

3 کمک فرد به خود

افراد افسرده می‌توانند از راه‌کارهای زیر برای کاهش یا درمان افسردگی خود استفاده نمایند:

ایجاد و تقویت باورهای مذهبی و دینی و ارتباط معنوی با خداوند.

انجام فعالیت‌های ورزشی منظم‌

شناسایی خود و آرمان‌ها و اهداف خود

پذیرش بی‌چون و چرای خود

عدم حضور در محافل همراه با م و اندوه و شرکت در مجالس خوشحال‌کننده‌

برای هر روز خود یک فعالیت شادی‌آور و لذت‌بخش هر چند کوچک را در نظر بگیرد.

موفقیت‌هایی را که در طی روز بدست می‌آورد، ثبت نماید تا احساس توانمندی و ارزشمندی بیشتر پیدا کند.

دوری از تنهایی و حضور در جمع خانواده‌ یا دوستان.

سعی کند موفقیت‌های به دست آورده را از تلاش خود بداند نه از شانس و تصادف‌

نسبت به خود و زندگی، تفکر و نگاه مثبت داشته باشد.

چگونه ما می‌توانیم به یک دوست افسرده کمک کنیم‌

صحبت‌های صادقانه به عنوان یک دوست با شخص افسرده در مورد نگرانی او می‌تواند ارزشمند باشد به شرطی که موارد زیر را رعایت کنیم.

بی‌جهت او را دلخوش نکنیم.

او را سرزنش نکنیم.

باعث خجالت و شرمندگی او نشویم.

ادعا نکنیم ما نیز مانند او ا حساس می‌کنیم.

سعی کنیم او را به شدت خشمگین نکنیم.

بیان وصف رفتارهایی که به آنها توجه کرده‌ایم نیز برای افراد افسرده سودمند است (مثلاً متوجه شدم تازگی خودت نیستی، مثل سابق شاد نیستی).

هدف اصلی ما این باشد که فرد افسرده بداند ما نگران او هستیم و می‌خواهیم کمکش کنیم.

اگر به نظر برسد که افکار افسردگی در حال تبدیل شدن به خودکشی است شخص را مجبور به جستجوی کمک حرفه‌ای نماییم و در صورت مقاومت خودمان او را نزد متخصص مربوطه ببریم.

موارد ذکر شده تنها بخش کوچکی از راهکارهاست که به آنها اشاره شد اگر در خود جستجو کنیم راهکارها و کمک‌های بسیاری را نیز در خود می‌توانیم کشف کرده و به کار گیریم.


برگرفته از وب سایت کامران گروسین
http://ninaa.mihanblog.com/post/10

گل لاله سرشار از زیبایی و طراوت‌

گل لاله سرشار از زیبایی و طراوت‌

http://one.xthost.info/malayer/red_tulip.JPG


لاله گیاهی است از تولیپ، که به وسیلهِ پیاز تکثیر می‌شود، و در بهار به گل می‌نشیند.

نوع هلندی آن در تمام جهان معروف است، ولی آیا می‌دانید، که این گل در کوه‌های ایران می‌روید، و آن را در قرن 16 از راه ترکیه به اروپا برده‌اند، که سرانجام به هلند رسیده، و مورد توجه گلکاران قرار گرفته است. و متخصصان هلندی نیز به پرورش آن همت گماشته، و نژاد آن را تغییر داده‌اند. و هم اکنون با تکثیر و فروش آن همه ساله ارز زیادی به کشور خود وارد می‌سازند.
لاله تقریباً در ادبیات تمام زبان‌ها مظهر زیبایی است، و هر موجود زیبا را به آن تشبیه می‌کنند.
ارد بزرگ متفکر نامدار ، آمیختگی زندگی انسانی با گل لاله را اینگونه بیان می دارد : آدمیانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نقشی ماندگار در اندیشه ما دارند .
شهرت لاله به سبب گل‌های جامی شکل آن است.
امروزه نوعی وحشی از گلهای لاله در کوه‌های کردستان ایران می‌روید، کشورهای اروپایی خریدار آن هستند، آنها سعی می کنند تا در مملکت خود این لاله را پرورش دهند، و زینت بخش محیط زندگی خود سازند.

علاوه بر لاله‌ معمولی، در دنیای بزرگ ما درخت لاله نیز وجود دارد. این درخت برگریز و زیبا بومی آمریکاست، و گل‌های لاله زرد یا نارنجی دارد، اما هم اکنون به اغلب کشورهای اروپایی برده شده است. درخت لاله، علاوه براینکه زینتی است، چوبش نیز بسیار مرغوب است، و در ساختن مبل، و تختخواب، و میز، و سایر اثاث چوبی خانه به کار می‌رود، و باغ‌های درخت لاله، هم خیلی زیبا و هم سودآور است.

منبع
سایت کامران گروسین
http://ninaa.mihanblog.com/post/11

درسی از ابومسلم خراسانی


شاگرد معمار ، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است .
روزی برای سلمانی به راه افتاد دید سلمانی مشغول است و کسی را موی کوتاه می کند . فرصت را مناسب شمرده و باز از هنر خویش بگفت و اینکه کسی قدر او را نمی داند و او هنوز نتوانسته خانه خوبی برای خویش دست و پا کند . به اینجای کار که رسید کار سلمانی هم تمام شد . مردی که مویش کوتاه شده بود رو به جوان کرده و گفت آیا چون هنر داری دیگران باید برایت اسباب آسایش بگسترند ؟! جوان گفت : آری
مرد تنومند دستی به موهای سفیدش کشید و گفت : اگر هنر تو نقش زیبای کاشانه ایی شود پولی گیری در غیر اینصورت با گدای کوچه و بازار فرقی نداری .



چون از او دور شد جوانک از استاد سلمانی پرسید او که بود که اینچنین گستاخانه با من سخن گفت . استاد خندید و گفت سالار ایرانیان ، ابومسلم خراسانی . جوان لرزید و گفت : آری حق با او بود من بیش از حد پر توقع هستم.
اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : "آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود ."
ابومسلم خراسانی با این حرف به آن جوان آموخت هنر بدون کار هیچ ارزشی ندارد و هنرمند بیکار و بی ثمر هم با گدا فرقی ندارد.



یاسمین آتشی



برگرفته از :
http://ninaa.mihanblog.com/post/12

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

چند ضرب المثل از وبلاگ شخصی عبدالواحد ناصری فورگ

اگر مي خواهي زياد عمر كني ، درجواني پير شو . مثل اسپانيايي


حكومت طلايي آنجاست كه نتوان قوانين را با پول خريد. برنادشاو

كارهاي بزرگ تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامي بزرگ مي شوند كه بخواهند. شارل دوگل


ديگران خيلي زود بازخورد رفتار ما را نشان مي دهند . درستي و نادرستي كردارمان را در نگاه و سخن

ديگران خواهيم يافت . ارد بزرگ


چون راه رفتن آموختم به دويدن پرداختم. نيچه


تو فقط امروز زنده نيستي ، فكر آينده هم باش مارسل آشارچ


آنكه براي بهروزي آدميان تلاش مي كند و راه درست را نشان مي دهد بارها و بارها مي زيد و تا ياد و سخنش جاريست او زاده مي شود و باز هم . ارد بزرگ


پيروزي واقعي جان آدمي، فكركردن است. هوگو


نگهداري ثروت به مراتب دشوار تراز كسب آن است. گوركي


افزايش ناگهاني مردم سبب كاهش ادب ،فرهنگ و فرهيختگي مي گردد آنهم از آن رو كه نسل و تبار پيش از آن نمي تواند بايستگيها و وظايف خويش را همچون آموزگار بدرستي انجام دهد . ارد بزرگ


آنرا كه سخاوت است به شجاعت حاجت نيست . سعدي


استعداد هاي نهفته درون خود را كشف و شكوفا كنيد. آنتوني رابينز


زاد روز ما با تاري ناديدني به هزاران زاد روز ديگر گره خورده است ، مرگ هم زاد روزيست همانند زاده شدن كه بدرودي است به جهاني ديگر…ارد بزرگ


پشتكار، ارزشمندترين عامل شكل دهنده كيفيت زندگي است و حتي از استعداد نيز مهمتر است. آنتوني رابينز


به شكوه و اعجاز هستي و جهان پيرامون خود نگاهي بياندازيد. همه جا را غرق در زيبايي خواهيد ديد. اين زيبايي ها عشق درون شما را صدا مي زنند و فرا مي خوانند . شكوه و جلال جهان هستي را نظاره كنيد و شكوه و جلال خود را به ياد آوريد . هرگاه به خود اجازه دهيد تا هستي و آفرينش را با تمامي شكوه و عظمت آن حقيقتا نظاره كنيد، آن گاه به قطعيت اقتدار ، زيبايي و عشق و شور زندگي در خودتان پي خواهيد برد زيرا شما نيز بخشي از همين شكوه و عظمت هستيد. گويي آفريدگار هستي به شما مي گويد : من تو را دوست دارم . من عاشق تو هستم . به همين دليل اين همه زيبايي ها را براي تو آفريده ام . باربارا دي آنجليس

ميان اشك مرد و زن فاصله و بازه اي از آسمان تا زمين است . ارد بزرگ


اگر مي خواهي براي حال و آينده مفيد باشي از گذشته درس بگير. ناپلئون


حتي بدون آشنائي و انتظار هم مي توان يار ديگران بود. اسكار وايلد


در كنارمان دلبر هست و اگر نيست ، در سفر رسيدن به اويم . پس تنهاي وجود ندارد . ارد بزرگ


اگر از احساسات خود ناراضي هستيد مركز توجه خود و يا شيوه عملكرد خود را تغيير دهيد ، تا بلافاصله تغييري در عواطف تان ايجاد شود . آنتوني رابينز


انتخاب هاي شما همگي از سر عشق خواهند بود . باربارا دي آنجليس


آنكه مي گويد همه چيز خوب است و بدي وجود ندارد با كسي كه همه چيز را اهريمني مي پندارد تفاوتي ندارد . برآيند چنين افكار سخيفي به چاه نيستي گرفتار آمدن است تنها كساني خوبي را خوب مي بينند كه بدي و اهريمن را باور داشته باشند و از آن پرهيز كنند . ارد بزرگ


مشتاق باشيد كه زندگي را همانگونه كه هست ، بپذيريد. ويليام جيمز


بادها و امواج هميشه موافق ناخداي توانا جريان مي يابند. اي - گيبون


شاگرداني كه بدون نوآوري ! همواره سخن استاد خويش را تكرار مي كنند هيچگاه براي خود و استادشان فر و شكوهي ، ارمغان نمي آورند . ارد بزرگ


تجربه بالاتر از علم است . ابوعلي سينا


در درون هر يك از ما منابع نيروي عظيمي به وديعه نهاده شده است كه مي تواند ما رابه كليه آرزوهاي خود و حتي به چيزي بيش از آن برساند. آنتوني رابينز


هنر خوراك روان و هنرمند آفريننده آن است . بارگاه هنر با هيچ جايگاهي درخور ارزيابي نيست . ارد بزرگ


اين همان عشق است كه شما را در طي طريق به سوي خودكاوي و خود شناسي يك دم تنها نمي گذارد ، آن هم هنگامي كه نمي دانيد به كدامين سو روانيد و در پي كدامين گم گشته ايد . باربارا دي آنجليس


محترم بودن ، نتيجه يك عمر لياقت اندوختن است . مادام دامير


ناراستي ها پيشاپيش رو به مرگ و نيستي اند مگر آنكه ما آنها را در انديشه و روان خويش زنده نگاه داريم !. ارد بزرگ


كوشش اولين وظيفه انسان است . گوته


اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد ولي من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم شد. كنفوسيوس


رضايت وجدان بالاترين مرتبه است . ژول سيمون


هر چه بلند پروازتر باشيد تپش دلتان كمتر خواهد شد . فشار و دردهاي روانيتان نيز . ارد بزرگ


رمز آزاد كردن نيروهاي واقعي آن است كه هدفهاي هيجان آوري براي خود قرار دهيد كه حقيقتاٌ نيروي خلاقه را در شما زنده كند و محرك شور و شوق باشد. آنتوني رابينز


عاشق هر كه هستيد ، با وفاداري به او عشق بورزيد . باربارا دي آنجليس


ستيزه جويان ، كشته انديشه هاي پليد خويش خواهند شد . ارد بزرگ


پس از بررسي همه واقعيت ها تصميم بگيريد . هاوكز


هيچ چيز مثل احسان ، انسان را سير نمي كند . ارسطو


مردي كه همسرش را به درشتي بيرون مي كند ، به اشك به دنبالش خواهد دويد . ارد بزرگ


جسجو كنيد و هميشه در حستجو باشيد . تولستوي


مهرباني مانند بذر گندم كاشتن است كه بعد افزايش مي يابد. مثل افريقائي


راز اندوختن خرد ، يكرنگي است و بخشش . ارد بزرگ


هرچه بيشتر فكر مي كنيم ، بهتر مي فهميم كه هيچ نمي دانيم. ماري ولتر


تنها راه به وجود آوردن تغييرات مستمر در زندگي داشتن يك هدف دراز مدت است آنتوني رابينز


خودبيني ، خواستگاهش درون است و آدمي را شيفته خويش مي سازد ، وارون بر اين خواستگاه افتادگي پيرامون ماست ، كه همگان را به سوي ما مي كشاند . ارد بزرگ


خود را به هوس نزريك مكن كه خرد را از تو روي بر مي تابد. بزرگمهر


بسياري از ما (بد حال) بودن را طبيعي مي دانيم ، اما براي خوشحال بودن بايد دليلي داشته باشيم. اما شما براي احساس خوشحالي به هيچ بهانه اي نياز نداريد.مي توانيد هم اكنون تصميم بگيريد كه خوشحال باشيد ، به اين دليل ساده كه زنده ايد ، به اين دليل كه چنين مي خواهيد . لزومي ندارد كه منتظر چيزي يا كسي باشيد! . آنتوني رابينز


اگر بر ساماندهي نيروهاي خود توانا نباشيم ، ديگران سرنوشتمان را مي سازند . ارد بزرگ


هرگز اجازه ندهيد ترس شما را به " بي تفاوتي " سوق دهد . باربارا دي آنجليس


فقط مرد عاقل ، ثروتمند واقعي است. مثل اسپانيائي


اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگي هاي دروني و بيروني يكديگر بيشتر گردد كمتر دچار گسست مي شوند . ارد بزرگ


از پشت عينك طلا ديدگان درخشش ندارند. آناتول فرانس


برخي كتب را بايد چشيد، بعضي را بايد بلعيد و قليلي را بايد جويد و هضم كرد. فرانسيس بيكن


گزينش مي تواند درست و يا نادرست باشد ، گزينش گري يك هنر است . بهره بردن از تجربه هاي ديگران مي تواند به گزينش راه درست كمك كند . ارد بزرگ

كارنه فقط هزينه زندگي را تأمين مي كند، بلكه زندگي كردن را هم به انسان مي آموزد. هنري فورد



مهرباني حكمت است و هيچكس نيست كه در زندگاني بدان نياز نداشته باشدو بايد آنرا بياموزد. بايلي



كسي كه چند آرزوي درهم ورهم دارد به هيچ كدام از آنها نمي رسد مگر آنكه با ارزشترين آنها را انتخاب كند و آن را هدف نهايي خويش سازد . ارد بزرگ


طوري زندگي كنيد كه دائماٌ احساس لذت فراوان كنيد و كمتر دچار رنج شويد . آنتوني رابينز


عشق واقعي از روح شما نشات مي گيرد اين نوع از عشق ناب هنگامي كه خود را در دل و جان ديگري مي يابيد شكل مي گيرد و پيوند اعجاز گونه اين دو را به جشن و سرور مي نشيند . باربارا دي آنجليس


عيب جامعه اين است كه همه دلشان مي خواهد آدم مهمي باشندوهيچ كس نمي خواهد فرد مفيدي باشد. چرچيل


آينده جوانان را از روي خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ، مي توان پي برد . نپنداريم كه ميزان دارايي و يا امكانات ، دليلي بر پيروزي و يا شكست آنهاست ، مهم خواسته و آرزوي آنهاست . ارد بزرگ



اشخاصي كه نمي توانند ديگران را ببخشند، پلهائي را كه بايد از آن عبور كنند، خراب مي نمايند . هربرت اسپنسر


زندگي بسيار مسحور كننده است فقط بايد با عينك مناسبي به آن نگريست. دوما


دوست داشتن انسان‌ها به معناي دوست داشتن خود به اندازه ي ديگري است. اسكات پك


توان آدميان را، با آرزوهايشان مي شود سنجيد . ارد بزرگ


در دنياكساني موفق مي شوند كه به انتظار ديگران ننشينند و همه چيز را از خود بخواهند . شيلر

منبع :
http://naseriforg.blogfa.com/post-37.aspx

ارد بزرگ می گوید : ساختاری که با سرشت آدمی سازگار نباشد توان پایداری ندارد

بررسی و پژوهش از مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com



فرگِرد ساختار:
ارد بزرگ می گوید : ساختاری که با سرشت آدمی سازگار نباشد توان پایداری ندارد .
ارد بزرگ می گوید : نیرومندترین ساختارها ، نرم ترین آنهاست ، ساختارهای خشک و سخت خیلی زود نابود می گردند .


از دیدگاه نگرش به شالوده ی ساخت و بهره برداری، دو گونه ساختار داریم.

ساختارهای ابزارواره ای، با اراده ی آدمی ساخته میشوند. چنین سازه هایی، ماشینی هستند که ما بر اساس بهره مندی و بهزیستی خود میسازیم و برای رسیدن به هدفهای خود آن را اداره میکنیم. برای نمونه، دولتِ ابزارواره، ساختاریست برآیند قراردادی که برای نظم آفرینی و امنیت به بهای کراندار کردن کنشهای آدمی بسته میشود.
دولتی چیزی را فراهم میکند که طبیعت پوشش نداده است و آن آشتی و امنیت و آزادی اجتماعی است.

ساختارهای اندامواره ای، به اندامواره های پیشرفته ای مانند میشوند. اینگونه ساختارها، تنواره ای زنده و دارای گوناگونی و پیچیدگی اند. برای نمونه، دولتِ اندامواره، ابزاری نیست که انسان برای رسیدن به هدف ویژه ای آن را ساخته باشد، بلکه مانند خانواده و جامعه، اندامواره ایست که خود دگردیسی و بوندگی یافته است.
افلاطون را نخستین و بزرگترین نماینده ی دیدمانِ اندامواره ای میدانند. البته به آسانی میتوانیم ایرانیان و هندیان کهن را پیشرو بدانیم چرا که همسان دانستن ساختارها و طبقات اجتماعی به اندامهای انسان نخستین بار به دیده ی دو خواهرِ آریایی ایران و هند آمده است.

جداسری میان ساختارهای ابزارواره و اندامواره از آنجا می آغازد که ساختار ابزارواره را بر پیکره ی هاژه سوار میکنند. به گفته ی دیگر هنگامی که ساختارها ابزاری در دست ما باشند تا به کمک آنها اهداف خویش را بر جامعه هموار کنیم چنین ساختاری، ابزارواره است چرا که میان خانواده و جامعه با ساختار چیره بر آن دو [دولت] جداسری مینهد. اما ساختار اندامواره، خود، برآمده از خانواده و جامعه اند. آنها را هرگز نساخته اند، زیرا چنین ساختارهایی ریشه در کهن دوران زیست آدمی دارند.

دومین تفاوت میان ساختارهای اندامواره و ابزارواره در نرمی و خشکی آنهاست. خانواده و جامعه، ساختاری نرم را بر خود میپذیرند که زیست خود را از آنچه از آن برآمده بگیرد. چنین ساختاری بسیار نیومند و پایدار خواهد بود، چونان ساختار خانواده و جامعه که از آغاز تاریخ آدمی با وی بوده است، این ساختار اندامواره، برآیند خانواده و جامعه است ازین رو، به اندازه ی خانواده و جامعه پایداری خواهد داشت.

سومین تفاوت میان این دو گونه ساختار، در فرآیند بازسازی آنهاست. میدانیم که هیچ ساختاری بدون نوسازی نمیتواند زمان درازی کارا بماند. ساختارهای اندامواره نوسازی خود را از خواست و اراده ی "آنچه از آن برآمده اند" میگیرند. چنین ساختارهایی هنگامی در بیشینه ی تدرستی و نیرومندی به سر میبرند که زیرسازه هایشان تندرست و نیرومند باشند. چنین نگرشی، بسیار همسان با دیدگاه افلاطون است. وی به جای آنکه بپرسد، خودکامگان [دیکتاتور] چگونه فرمانروایی خود را بر مردم جایگیر میکنند؟ از خود میپرسد، چرا مردم فرمانروایی خودکامگان را بر خود میپذیرند؟
و اما بازسازی ساختارهای ابزارواره که ریشه در خواستِ فرمایشی فرمانروا برای بهبودی در نتیجه ی کارها دارد. چنین دیدگاهی را در تاریخ کنونی ایران به روشنی میبینیم. دولت رضاشاه و پسرش که با دید ابزارواره ای به ساختار دولت مینگرند، در تلاشند تا جامعه را به پذیرش پیشرفت وادار سازند و این در حالیست که جامعه خواستهای مذهبی و احساسی ژرفی دارد که ساختارِ چیره ی دولت، برای ارضای این خواستها برنامه ریزی نشده است، ازین رو انقلاب روی میدهد.

"هگل" که یکی از بزرگترین اندیشمندان اندامواره اندیش است. دولت را ساختاری برآیند نهادِ خانواده با پادنهادِ جامعه میداند که با همنهادیِ آن دو، میان آدمیان یکپارچگی میآفریند.

حکیم ابوالقاسم فردوسی نسبت به ساختار دولت دیدی انداموارانه دارد. کتاب سترگ "شاهنامه" که بازتابی راست گفتارانه از روان ملی ایرانیان است، برای سرزمین اهورایی ایران، نرمترین و نیرومندترین ساختار دولتی را ساختار شاهنشاهی میداند، چرا که شاهی، از "سنت پدرانه" خانواده و اجتماع برآمده است
ساختار انداموارانه ی خانواده، هاژه و دولت بر گرد مشروعیت پدرسالارانه چرخ میخورد. [این پدرسالاری مینه ای ساختاری دارد و با پدرسالاری رنگ و رو رفته به معنی "این تنها پدر است که حق سخن گفتن دارد" جداسر میباشد]
مینه ی "پدر" در ایران ریشه در آیین مهر دارد. جایی که رهرو در بالاترین پلکان سیر و سلوک به جایگاه پیری یا پدری میرسد [بنگرید به همسانی آیین مهر با پلکان پاپ که ریشه در این آیین دارد]. در اندیشه ی ایرانی، خانواده، گِردِ اینکه برآورده کننده ی نیازهای نخستین آدمیست، نیازهای بالای زنجیره ی اندیشه اش را نیز برآورده میسازد،
از این رو "پدر" به معنی "سرپرست کودکان تا زمان بالندگی" آنگونه که جان لاک با دید ابزاروارانه اش می اندیشد نیست. فرزندان ایران همیشه حتا پس از بالندگی نیز با او پیوندی روحانی دارند. ساختار پدرانه گستره ای از خُردترین پایگاه اجتماعی، "خانواده" تا بالاترین پایگاه اجتماعی "شاهی" دارد. شاه، پدر ملت است، چرا که همچون پدر خانواده، با فرهمندی سلطنت میکند، نه حکومت. [به وارون اندیشه ی ماکس وبر؛ از دید ایرانیان چیرگی پدرانه همگام با چیرگی فرهمندانه است]

شاید بدین شوند است که ایرانیان، کوروش را "پدر" و داریوش را "سوداگر" مینامیدند [به گفته تاریخ نگار یونانی!]، زیرا داریوش نسبت به کوروش، دیدی خشکتر و ابزاروارانه تر به دولت داشت. او برای نخستین بار دیوانسالاری را بنیان مینهد و به وارونِ چشمداشتِ مردم، از آنان مالیات میگیرد [گرفتن مالیات یک نیاز بایسته است]، پس مزه ی شورش را نیز میچشد. به وارون، کوروش بر اساس خواستِ ملتهای زیردست هیچگاه از آنها مالیات نگرفت و شگفت آنکه هیچگاه با شورش روبرو نشد. در مقایسه با ساختار داریوش، ساختار کوروش نرم تر و پایدارتر و نیرومندتر میباشد.
هرچه به پایان هخامنشیان نزدیک میشویم، ساختار شاهنشاهی خشکتر میگردد و شاهنشاهان که از دیدگاه نرم و اندامواره اِی نیای بزرگ خود کوروش دوری گزیده اند، پایداری ساختار خود را در برابر اسکندر هرومی از دست میدهند.

ساختارهای زیستی گیتی را میتوان از دیدی دیگر به هفت دسته بخش کرد [دسته بندی بیلدینگ]:
1. ساختارهای ایستا [استاتیک]
2. ساختارهای پویا [دینامیک]
3. ساختارهای بازخوردی [سایبرنتیک]
4. ساختارهای تک یاخته ای
5. ساختارهای گیاهی
6. ساختارهای انسانی
7. ساختارهای اجتماعی
در این بخش بندی، هر چه از بالا به پایین می آییم، ساختار نرم تر و زنده تر و پیش بینی ناپذیرتر میگردد.
پویایی و مرگ و زایایی در این زنجیره از بالا به پایین افزایش می یابد تا جایی که در ساختارهای انسانی و اجتماعی به ذهن آوردن هرگونه اندیشه ی جزم اندیشانه شکست خواهد خورد.
دیدگاه خشک ابزارواره، در تلاش است تا با بارنهیِ ساختارهای ایستا، پویا و یا بازخوردی[دیوانسالارانه]، ساختارهای انسانی و اجتماعی را به تسخیر خود درآورد.
دیدگاه نرم اندامواره، کوشش میکند تا با هر ساختار به تناسب پایگاه آن برخورد کند.

از این رو، نیرمندترین ساختارها که نرم ترین آنها نیز هست، ساختاریست که بر اساس سرشت آدمی بنیان نهاده شده باشد. چنین ساختاری را نمیتوان ساخت، بلکه باید کشف کرد و شناخت یا اگر فراموش شده، آن را با نوسازی، دوباره بر سر کار آورد